انجمن علمی جراحی مغز و اعصاب

Intracerebral Hemorrhage

12 آبان 1402
زمان مطالعه: 2 دقیقه
124 بازدید
Intracerebral Hemorrhage

خلاصه مقاله

Intracerebral hemorrhage (ICH)  دومین علت سکته مغزی میباشد که بعد سکته ایسکمیک  قرار میگیرد


#با_کیس_درس_بخوانیم
#Intracerebral_Hemorrhage

🔰معرفی بیماری:
  اینتراسربرال هموریج (ICH) دومین علت سکته مغزی
میباشد که بعد سکته ایسکمیک  قرار میگیرد اما بخش قابل توجهی از مورتالیتی هایی با علل Cerebrovascular را به خودش اختصاص میدهد . همانطور که که از نام این بیماری مشخص است خونریزی داخل مغز رخ میدهد که معمولا به علت پاره شدن یکی از شریان های مغزی میباشد . در نتیجه آن فشار داخل مغز (ICP) بالا میرود که میتواند به آسیب های مغزی منجر شود. هدف در درمان اولیه این است که نگذاریم وسعت خونریزی بیشتر شود، مانیتورینگ و مدیریت افزایش ICP باید صورت بگیرد و همچنین درصورت لزوم از عوارض مدیکال و نورولوژیکال جلوگیری شود.
در منیج اولیه بیماری باید تمام دارو های ضدانعقاد و ضد پلاکت قطع شوند و دارو هایی که اثر آنها را از بین میبرند فورا تجویز گردد به طور مثال اگر بیمار وارفارین مصرف میکرده است ویتامین K اوردر میشود.
بیمارانی که دچار ICH حاد شده اند همواره در ریسک گسترش خونریزی و یا بازگشت خونریزی قرار دارند که بیشتر اوقات در اولین ساعات پس از شروع خونریزی رخ میدهد.
بیشتر شدن ICH میتواند باعث تخریب نورولوژیک و بالا رفتن شانس افزایش ICP بشود . استراتژی های مختلف مدیکال و سرجیکال برای منیج این بیماران درصورت افزایش ICP باید در نظر گرفته شود.
🔰شرح کیس :
خانم ۶۴ سال بدون سابقه مرتبط، به دنبال از دست دادن ناگهانی هوشیاری به اورژانس مراجعه کردند هیچگونه سابقه تروما اخیر به سر وجود نداشت. در معاینه بیمار GCS ۳ داشت ، هردو مردمک گشاد بودند و کمی به نور عکس العمل نشان میدادند. در CT اسکن هماتوم وسیع اینتراسربرال دیده شد که در ناحیه فرونتوتمپورال راست قرار داشت همچنین خونریزی بطنی دیده شد. به دلیل مجاورت هماتوم با فیشر سیلوین آنژیوگرافی مغزی انجام شد. هیچ آنوریسمی در شریان سربرال میانی یافت نشد اما به خاطر افزایش ICP ، بازگشت کانترست به داخل شریال کاروتید خارجی رخ داده و یک آنوریسم سکولار در شاخه شریان منژیال میانی سمت راست درمقابل هماتوم دیده شد.
بیمار تحت جراحی قرار گرفت کرانیوتومی پترونیال سمت راست انجام شد با باز شدن دورا یک خونریزی فعال منشا گرفته از شریان منژیال میانی دیده شد که جلوی خونریزی گرفته شد و ICH تخلیه گردید.
در پست آپ بیمار با افزایش بسیار زیاد ICP مواجه شد و مرگ مغزی ۲۴ ساعت بعد اعلام گردید.
🔰بحث
آنوریسم های تروماتیک شریان مننژیال نادر هستند و باید  آنها را از آنوریسم های واقعی غیرتروماتیک افتراق داد. آنوریسم های تروماتیک معمولا با شکستگی های جمجمه همراهی دارند از منظر بافت شناسی انوریسم های کاذب هیچکدام از لایه های شریان را دربر نمیگیرند. از طرفی دیگر آنرویسم های واقعی غیرتروماتیک همان ویژگی های بافتی آنوریسم های ارثی شریانی را دارند موضوع مهمی که وجود دارد این است که این آنوریسم های واقعی غیر تروماتیک همواره با یکی از بیماری های پاژه ، هایپرتنشن شریانی، مالفورماسیون های شریانی وریدی لایه دورا ، مننژیوما ، کاورنوس همانژیوم های جمجمه ، بیماری مویامویا، گرفتگی عروق مغزی و یا ایمپلنت ابنورمال شریان مننژیال همراهی دارد. این بیماری ها دلیل استرس های هموداینامیکی هستند که روی دیواره عروق مننژیال وارد میشود که درنهایت باعث آنوریسم شریانی میگردد. تقریبا تمام آنوریسم ها از شریان مننژیال میانی یا یکی از دو شاخه آن منشا میگیرند. سیر طبیعی آنوریسم های تروماتیک کاملا شناخته شده نیست ، تصور میشود که بعد از یک پارگی محدود شریان مننژیال که آنقدر بزرگ نیست که بتواند تبدیل به یک هماتوم اپیدورال حاد شود به وجود می آید.
🔰نتیجه گیری:
هرچند نادر، آنوریسم های مننژیال تروماتیک باید به عنوان یکی از علل ICH در نظر گرفته شوند و به دلیل پتانسیل بالایی که برای به وجود آوردن مرگ و میر و آسیب های دائمی دارند باید سریعا تشخیص داده شده و درمان شوند.
گردآورنده : دکتر پوریا دلبری
ادیتور: دکتر مهدی مهماندوست

مارا به دوستان خود معرفی کنید…🌱

🆔@NeurosurgeryAssociation
🆔@Neurosurgery_association

مقالات مرتبط

30 شهریور 1403
2 دقیقه

سودوتومور مغزی

سودو تومور مغزی یک وضعیت نادر است که با افزایش فشار داخل جمجمه‌ای ناشناخته (IIP) مشخص می‌شود و با علائم دیگری مانند تورم  دیسک بینایی، سردرد، از دست دادن بینایی، وزوز گوش و دوبینی همراه است. 💠از آنجا که علائم آن مشابه ضایعات توده‌ای مغزی هستند، به همین دلیل نام سودو تومور مغزی با "تومور کاذب مغزی" مرتبط شده است.

11 تیر 1402
2 دقیقه

مننژیوما

مننژیوما یکی ازتومورهای اولیه سیستم عصبی مرکزی است که در نخاع یا مغز بروز می‌کند و منشأ تومور از سلولهای مننژ و عنکبوتیه است. این تومور معمولاً خوش‌خیم است.تشعشعات یونیزان ، ریسک بیماری را از شش تا ده برابر بیشتر است. سندروم ارثی میتوانند زمینه را برای بروز مننژیوما فراهم کنند.مانند نوروفیبروماتوز نوع 2 (NF2) , Li-Fraumeni، Gorlin، von Hippel-Lindau، بیماری Cowden و نئوپلازی غدد درون ریز متعدد (تیپ1). هورمون‌های جنسی به‌عنوان عوامل خطر دیگر برای ایجاد مننژیوم مطرح میشوند. افزایش بروز بیماری پس از بلوغ در زنان (2:1 در مقابل مردان) و همچنین در طول دوره باروری (حدود 3:1) مطرح کننده این موضوع میباشد. ویژگی بافت شناسی پاتوگنومونیک مننژیوم، تشکیل whorls است که در نهایت به اجسام پساموما تبدیل می شوند. نشانگرهای ایمونوهیستوشیمی برای شناسایی مننژیوم عبارتند از: آنتی ژن غشای اپیتلیال، گیرنده سوماتوستاتین 2A، گیرنده پروژسترون و گیرنده استروژن ؛ آنتی ژن غشای اپیتلیال میباشد. WHO براساس ویژگی های هیستوپاتولوژیک: فعالیت میتوز ، تهاجم مغزی، و یا حداقل سه ویژگی تهاجمی دیگر مانند sheeting ، نسبت هسته به سیتوپلاسم بالا، هسته  برجسته، سلولاریتی بالا و نکروز خود به خودی ، مننژیوم‌ها را طبقه بندی کرده و سه درجه بدخیمی را ذکر کرده است: مننژیوم های درجه یک می توانند طیف وسیعی از الگوهای بافت شناسی مختلف را ارائه دهند این الگوها عبارتند از: مننژوتلیال و فیبروز ، انتقالی، psammomatous,، angiomatous,، microcystic,، ترشحی، غنی از لنفوپلاسمیت و متاپلاستیک. از معیارهای طبقه بندی طیف درجه 1 : نرخ میتوز پایین، 4 در 10 HPFs و عدم تهاجم مغزی میتوان اشاره کرد. مننژیوم درجه 2 حداقل 3 ویژگی از ویژگی های زیر است: افزایش سلولاریتی، سلول های کوچک با نسبت بالای هسته به سیتوپلاسم، هسته برجسته، رشد مداوم بدون الگو یا رشد ورقه مانند، و کانون های نکروز خود به خود یا جغرافیایی. این طیفمی توانند بافت شناسی سلولی واضح و کوروئیدی داشته باشند. مننژیوم درجه 3 با ویژگی های بافتی بدخیمی تعریف میشود. چنین ویژگی هایی شامل سیتولوژی بدخیم (مانند ظاهری شبیه به سارکوم، کارسینوم یا ملانوم) یا شاخص میتوزی بالا است. زیرگروه هایی که دارای پتانسیل بیشتری برای تکثیر هستند، با درجه های II و III همراه هستند. اکثرا بدون علامت هستند ولی به محل درگیری ارتباط دارند. مننژیوم ها در تمام قسمت های جمجه یافت میشوند؛ خصوصا در ناحیه پاراساژیتال، و به دنبال آن فاکس، سینوس کاورنوس، توبرکلوم سلا، Lamina Cribrosa، تورامن مگنوم و Torcular Zones. علائمی همچون سردرد ، نقایص نورولوژیک کانونی یا تشنج عمومی و جزئی ، تیپیکال هستند. تغییرات شخصیتی، سردرگمی و تغییر سطح هوشیاری را میتوان مشاهده کرد و ممکن است به اشتباه به عنوان زوال عقل یا افسردگی تشخیص داده شود. مننژیوم های ستون فقرات اغلب در ناحیه توراسیک قرار دارند. هر فردی که اخیراً تشنج های او شروع شده یا علائم عصبی کانونی دارد که احتمال میرود با توده داخل جمجمه ارتباط داشته باشد، باید تحت تصویربرداری رزونانس مغناطیسی از مغز قرار گیرد. تشخيص آن راديولوژيك است و اگر تصويربرداري قویا حاكي از مننژيوم باشد، بيوپسي(روش تشخیص قطعی) اجباري نيست. در هر روش تصویربرداری، مننژیوم ها ویژگی های بسیار مشخصی را نشان می دهند که امکان تشخیص دقیق آنها را فراهم می کند و امروزه حتی سرنخ هایی برای تشخیص های بافت شناسی نیزارائه میدهند. بیشتر توده های کانونی و خارج محوری مننژیوم هستند و گاهی اوقات وجود جریان(شکاف) CSF در مجاورت تومور دیده می شود.   تصویربرداری رزونانس مغناطیسی (MRI) روش استانداردی برای تشخیص رادیولوژیکی و نظارت بر مننژیوم است. میتوان از آن برای افتراق بین عود مننژیوم های تحت درمان با جراحی و تغییرات رادیولوژیک مرتبط با درمان (مانند ضخیم شدن دورا) استفاده کرد. در CT، کلسیفیکاسیون داخل ضایعه تغییرات استخوانی(هیپراستوز)، افزایش علائم عروقی و کلسیفیکاسیون پساموماتوز نیز دیده میشود. در اسکن های CT و MRI، مننژیوم ها به صورت بدون تکیه و یا ساقه دار(dural tail) با ظاهری ایزودنس و لکه مانند(به دلیل تشکیل عروق) دیده میشوند. مننژیوم خوش خیم دارای dural tail ضخیم و تقویت کننده کنتراست خواهد بود.نکروز مرکزی (hypointense T1، غیر تقویت کننده) را می توان در هر دو مننژیوم خوش خیم و بدخیم مشاهده کرد. درگیری عروق مغزی یک ویژگی شایع است، به ویژه برای مننژیوما های قاعده جمجمه، که ممکن است به شریان های کاروتید و بازیلار یا شاخه های آنها نزدیک شود. برای مننژیوم قاعده جمجمه، 18-fluoro-ethyl-tyrosine PET می تواند به تشخیص کمک کند. سایر تشخیص‌های افتراقی شامل دیگر بیماری‌های عفونی، التهابی یا نئوپلاستیک است که دورا یا فضای ساب دورال را درگیر می‌کنند، مانند متاستاز سایر تومورها، پلاسماسیتوما، لنفوم، تومور فیبری منفرد، گلیوسارکوم، سارکوئیدوز، گرانولوماتوز و سل. درمان 1)جراحی: برای تومورهای در حال رشد و علامت دار، استاندارد مراقبت یک رویکرد جراحی است. مکان نوروآناتومیک تومر، رویکرد جراحی را تعیین میکند؛ به طور مثال تومورهای پاراساژیتال ، با وجود سطحی بودن اما به دلیل درگیری سینوس ساژیتال ، پیچیده محسوب میشوند. تکنیک‌های جدید جراحی شامل رویکردهای آندوسکوپی، جراحی هدایت‌شده با تصویر، مانیتورینگ عصبی، یا استفاده از ناوبری حین عمل و سیستم‌های نوری است که امکان تجسم گسترده‌تر حین عمل را فراهم می‌کند. روش های آندوسکوپی از طریق حفره بینی برای درمان مننژیوم های موضعی در شیار بویایی، planum sphenoidale و tuberculum استفاده شده است.رادیوتراپی کمکی با هدف کاهش خطر عود و بهبود کنترل موضعی، مفید است. هنگامی که تومور برداشته می شود، از نوعی چسب برای جایگزینی دورا استفاده می شود. گسترش میزان برداشت(برش) از بافت با درجه سیمپسون اندازه گیری می شود و در پنج دسته قرار میگیرند: 1. برداشتن کامل، با برداشتن دورا و استخوان 2. برداشتن کامل کامل با انعقاد دورال 3. برداشتن ماکروسکوپی، بدون برش دورال یا انعقاد 4. برداشتن ساب توتال 5. بیوپسی جراحی می تواند عوارض عصبی، عصبی شناختی و عملکردی ایجاد کند و کیفیت زندگی این بیماران را محدود می کند. 2)پرتو درمانی: اگر برداشتن ساب توتال یا عوارض عمل جزء پیامدهای احتمالی باشد، باید به عنوان یک رویکرد درمانی اولیه در نظر گرفته شود. و برای کنترل رشد موضعی تومور استفاده میشود. در مننژیوم های درجه 1 در صورت برداشت ناقص در مناطق پرخطر مانند سینوس کاورنوس میتواند از رادیوتراپی استفاده کرد. در مننژیوم های درجه دو، نقش پرتودرمانی کمکی هنوز بحث برانگیز است، اما در موارد برداشت ناقص می توان آن را مد نظر قرار داد. مننژیوم درجه III با خطر بالاتر عود بعد از برداشتن همراه است، بنابراین رادیوتراپی با دوز بالا بعد از عمل استاندارد مراقبت است و با بهبود کنترل موضعی در ارتباط است. 3)درمان های سیستمیک: عوامل شیمی درمانی سیتوتوکسیک بررسی شده اثربخشی محدودی داشته اند و با دستورالعمل های اجماع توصیه نمی شوند.

0 لایک
0 نظر
دانلود

نویسندگان

خانه

دوره‌های آموزشی

مقالات

حساب کاربری