شریان مغزی قدامی: آناتومی و آسیب شناسی متفاوت
خلاصه مقاله
شریان مختلف مغز (ACA) نقش بحرانی در تأمین خون به مناطق مختلف مغز ایفا میکند. درک تغییرات آناتومیکی ACA برای جراحان و آنژیوگرافیستها بسیار حیاتی است
#با_مقاله_درس_بخوانیم
#شریان_مغزی_قدامی
🧠عنوان مقاله:
شریان مغزی قدامی: آناتومی و آسیب شناسی متفاوت
🔰مقدمه:
شریان مختلف مغز (ACA) نقش بحرانی در تأمین خون به مناطق مختلف مغز ایفا میکند. درک تغییرات آناتومیکی ACA برای جراحان و آنژیوگرافیستها بسیار حیاتی است، زیرا این تغییرات به طور نزدیک به توسعه جنینی این عروق مرتبط است. این مقاله به تفصیل به متغیرهای شایع ACA و منشأ جنینی آن میپردازد و همچنین اهمیت بالینی آنها را مورد آنوریسم ها مورد توجه قرار میدهد.
🔰قطعات و مسیر:
ای سی ای میتواند به انواع قطعات تقسیم شود، طبقهبندی فیشر در سال 1938 پنج قطعه مشخص میکند، در حالی که روتون و اوزبورن طبقهبندیهای تغییر یافتهای ارائه کردهاند. این قطعات نقش بسزایی در تعیین مناطق مغزی دارند که نسبت به سایر ریگها تنوع زیادی دارند.
🔰قلمرو وازوکت:
قلمرو وازوکت ACA گسترده است و شامل مناطقی چون کلاسیکالوزوم، دورگاه ترکیهای، مغزی داخلی، پاراسانترال و پاریتال، و همچنین ساختارهای عمیق مغز میشود. درک این قلمرو وازوکت برای پزشکان بسیار حیاتی است زیرا در مواجهه با اختلالات وازوکت و آنوریسمها نقش مهمی دارد.
🔰جنینشناسی:
منشأ جنینی ACA جذاب است. در طول تکامل، ACA از بخش جلویی تنوکاور از شریان کاروتید داخلی (ICA) توسعه مییابد. این بخش جلویی دارای بخشهای میانی و کناری است که به ترتیب ACA و شریان مغزی وسطی میشوند. توسعه ACA به صورت نزدیکی به شریان چشمی مرتبط است، که تبدیلات پیچیدهای تجربه میکند. باقیماندن یا رگرسیون عروق جنینی خاص میتواند منجر به تغییرات آناتومیکی شود.
🔰آناتومی و پاتولوژی متغیر:
این مقاله به بررسی متغیرهای مختلف ACA میپردازد و نور میاندازد روی اهمیت بالینی آنها. این شامل ACA مشتق از شریان کاروتید داخلی، شریان بویی دائمی، ACA متصل و چندین شریان ارتباطی قدامی است. این تغییرات میتوانند با آنوریسمها همراه باشند، بنابراین درک منشأ جنینی آنها برای پیشگیری از آسیب به بیماران حیاتی است.
🔰عیوب و اهمیت بالینی:
یکی از عیوب مورد بحث، منشأ نادرست ACA از شریان کاروتید داخلی است که به توسعه شریان چشمی مرتبط است. باقیماندگی شریان بویی، که به عنوان شریان بویی اصیل شناخته میشود، یک عیب دیگر است که میتواند منجر به آنوریسمها و اختلالات مسیر بویی شود.
🔰واریانت ACA ازیگوس که یک عروق میانی را از اتصال بخشهای A1 دو طرف در نزدیکی ACA معمولی عرضه میکند، بررسی میشود. این واریانت اهمیت بالینی دارد زیرا با اختلالات میانی صورت و مغز همراه است و خطر آنوریسمها افزایش مییابد. علاوه بر این، مقاله به بررسی ACAی سهگانه و پیچیدگیهای شریانهای ارتباطی قدامی چندگانه میپردازد.
🔰نتیجه:
درک تغییرات آناتومیکی ACA برای پزشکان به ویژه در تشخیص و درمان آنوریسمها و جراحیهای پیچیده مغزی بسیار حیاتی است. این دانش نه تنها به ارائه مراقبت مؤثر کمک میکند بلکه به جلوگیری از آسیب به بیماران نیز کمک میکند.
📎منبع
گرد آورنده: دکتر آسیه کفاشباشی
ادیتور: دکتر مهدی مهماندوست
مارا به دوستان خود معرفی کنید…🌱
🆔@NeurosurgeryAssociation
🆔@Neurosurgery_association
مقالات مرتبط
تومورهای تالاموسی
تومورهای تالاموس نادر هستند و تقریباً 5 درصد از کل تومورهای مغزی را تشکیل می دهند. در همه گروه های سنی رخ می دهد اما در کودکان شایع تر است. پیشرفتها در روشهای تصویربرداری و تکنیکهای میکروسرجری، رویکردهای هدفمند جمجمهای را ایجاد کرده است که عوارض جراحی را به حداقل میرساند و میزان ایمن برداشتن ضایعه را به حداکثر میرساند. با ادامه پیشرفت تکنیکهای جراحی میکروسکوپی، رویکردهای جراحی مؤثرتری برای تومورهای تالاموس قابل دستیابی است. علائم و نشانهها مربوط به افزایش فشار داخل جمجمه (به عنوان مثال، سردرد پیشانی، بی حالی و استفراغ) و علائم ادم پاپی می شود. قسمت داخلی هر تالاموس مرزهای جانبی بطن سوم را تشکیل می دهد. اختلال در هسته های خاص (specific nuclei) می تواند یافته های ویژهای را استخراج کند: هسته های Reticular و intralaminar - هسته های حسی - هسته های Effector - هسته های Associative - هسته لیمبیک. MRI با کنتراست، روش تشخیصی اصلی برای این تومورها است. توالی بازیابی وارونگی ضعیف شده با مایع (FLAIR) می تواند برای تومورهایی که با کنتراست تقویت نمی شوند مفید باشد. تصویربرداری (DTI) می تواند به ایجاد رابطه بین مسیر قشر نخاعی و تومورهای تالاموس، به ویژه نوع thalamopeduncular کمک کند. تومورهای اولیه تالاموس منشأ گلیالی دارند. شیمیدرمانی. برخی از جراحان بسته به تشخیص، روش stereotactic needle biopsy و درمان کمکی (adjuvant) را دنبال میکنند (2). هیدروسفالی علامت دار اغلب به مداخله جراحی برای قرار دادن شانت ventriculoperitoneal یا جراحی debulking نیاز دارد تا بتواند دینامیک مایع مغزی نخاعی native (CSF) را فعال کند. انتخاب روش مناسب به منشاء، الگوی رشد تومور در رابطه با ساختارهای طبیعی و پاتولوژی مشکوک بستگی دارد. سطح راحتی و تجربه جراح با رویکرد انتخابی نیز عامل مهمی است. روشهای جراحی متعددی، از جمله روشهای anterior interhemispheric transcallosal، transcortical transventricular، contralateral infratentorial supracerebellar، posterior interhemispheric parasplenial و transsylvian transinsular توصیف شدهاند. آناتومی ورید و تغییرات آن در اطراف superior parietal lobule باید قبل از جراحی برای مسیرهای بین نیمکره ای مورد توجه قرار گیرد. 6 ناحیه تشریحی تالاموس : منطقه 1: تومورهای تالاموس قدامی تحتانی (رویکرد زیر پیشانی سوپراکاروتید اوربیتوزیگوماتیک) روش Transrostral/Subfrontal Translamina Terminalis Approach :این رویکرد محدود به تومورهای نسبتاً کوچک تالاموس قدامی تحتانی است. رزکسیون کلی تومورهای بزرگ معمولاً مشکل ساز است و بدون عقب نشینی غیرمجاز (undue retraction) در ساختارهای عصبی عروقی طبیعی اطراف امکان پذیر نیست. این رویکرد مناسب نیست و مسیر orbitozygomatic را که در بالا مورد بحث قرار گرفت، رویکرد بهتری است. منطقه 2: تومورهای تالاموس داخلی رویکرد( Anterior Interhemispheric Transcallosal ) :مرکز تومور در ناحیه تالاموس قدامی و میانی قرار دارد و به سطح pial دیواره بطن سوم می رسد روش Suprapineal Recess/Supracerebellar Transventricular: از معایب این روش می توان به آسیب پذیری habenula، رگ Galen و quadrigeminal plate اشاره کرد. منطقه 3: تومورهای تالاموس جانبی روش (Contralateral Anterior Interhemispheric Transcallosal Approach) نتیجه از رویکرد طرف مقابل (contralateral approach)، از طریق این اپروچ یک مسیر عرضی جانبی امکان پذیر (more feasible lateral cross-court trajectory) به سمت تالاموس جانبی به دست می آید. در هنگام برداشتن ضایعات تالاموس جانبی به دلیل مجاورت نزدیک کپسول داخلی باید احتیاط کرد.
ویلیام گاورز
سر ویلیام گاورز، یک نورولوژیست برجسته در قرن نوزدهم، نقش اساسی در پیشبرد درک از اختلالات عصبی ایفا کرد. گاورز که در سال 1845 به دنیا آمد، از یک پیشینه متوسط بیرون آمد و سیر تحصیلی او، او را به دانشگاه کالج لندن هدایت کرد. او به عنوان پزشک مقیم در بیمارستان کالج لندن فعالیت کرد و بعد از آن، در سال ۱۸۷۰، اولین ثبت نام کننده در مرکز Queen Square شد و در نهایت در سال ۱۸۷۲ به عنوان پزشک کمکی افتخاری منصوب شد. گاورز به خاطر اخلاق کاری قابل توجه خود شناخته می شد و ساعات زیادی را به جنبه های مختلف عصب شناسی اختصاص می داد. مشارکت های او در این زمینه متنوع و تاثیرگذار بود. او «knee jerk» را به بالین بریتانیا معرفی کرد، که تکنیکی تشخیصی که در معاینات عصبی قابل توجه است. گاورز همچنین کمک های پیشگامی به درک اپیلپسی و بیماری های مزمن تشنجی کرد.