انجمن علمی جراحی مغز و اعصاب

الیگودندروگلیوما

13 تیر 1402
زمان مطالعه: 2 دقیقه
176 بازدید
الیگودندروگلیوما

خلاصه مقاله

الیگودندروگلیوما، جزو تومورهای اولیه نورواپیتلیال سیستم عصبی مرکزی است.منشاء الیگودندروگلیوما، الیگودندروسیت ها، نوعی از سلول های گلیال مغز است. براساس کرایتریای WHO برای طبقه بندی تومورهای CNS، به 2 نوع، الیگودندروگلیومای درجه 2 و الیگودندروگلیومای درجه 3(اناپلاستیک) تقسیم میشوند.نسبت بروز آن در مردان به زنان، از 1.1 تا 2 متغییر است. به لحاظ هیستوپاتولوژیک در الیگودندروگلیوما، صفحه هایی از هسته های گرد ایزومورفیک به همراه سیتوپلاسم شفاف دیده میشود که با نام کلاسیک"تخم مرغ سرخ شده شناخته میشود. اجسام پساوما و کلسیفیکاسیون های منتشر در تومور وجود دارند.در الیگودنروگلیومای درجه 3، آتیپی هسته ای و نکروز، پرولیفراسیون میکروواسکولار، دانسیته ی بالای سلولی، اشکالی میتوز سلولی نیز دیده میشود.سی تی اسکن بدون کنتراست(NECT) برای ارزیابی علائم غیر اختصاصی سیستم عصبی مرکزی است.الیگودندروگلیوما در CT scan بصورت توده ی حاشیه اMRI وسعت تومور و ماهیت ارتشاحی آن را نشان دهد. در توالی T2 ، بصورت Hypointense و در توالی T1 بصورت، Hyperintense  دیده می شود. تقویت شدن تومور با کنتراست اغلب در MRI بصورت هموژن یا Patchy و Ring enhancement نشان دهنده ی تهاجمی بودن تومور و پروگنوز بد آن است.ی هایپودنس یا ایزودنس در کورتکس و ماده ی سفید ساب کورتیکال دیده میشود.تشخیص براساس علائم بالینی، تصویربرداری، ارزیابی هیستوپاتولوژی و مارکر های ژنتیکی IDH1 و IDH2 است. تشخیص های افتراقی الیگوندروگلیوما شامل آستروسیتومای منتشر، گلیوبلاستوما، تومور های نورواپیتلیال دیس امبریوپلاستیک، گانگلیوما و تومورهای مولتی ندولار و واکوئل کننده ی نورونی است. علائم آن غیراختصاصی اند. شایع ترین علامت بالینی ان، تشنج پارشیال ساده یا کمپلکس یا جنرالیزه رخ میدهد.سردرد، تغیییر وضعیت ذهنی، سرگیجه، تهوع، شکایت بینایی و ضعف نورولوژیک فوکال از علائم دیگر است.بطور کلی هر فرد با تشنج جدید یا نقص عصبی فوکال باید تحت تصویربرداری CNS قرار گیرد. درمان الیگودندروگلیوما چندعاملی است و شامل روش های جراحی، شیمی درمانی و رادیوتراپی است. برداشت کامل تومور اولین انتخاب برای درمان اولیه ی الیگودندروگلیوما است و بیوپسی،برای افزایش Survival و تائید تشخیص تومور و نوع آن بکار می رود. تعیین نوع روش جراحی با توجه به محل تومور، بیماری های زمینه ای بستگی دارد. ادامه ی درمان بیمار براساس پروگنوز وی تعیین میشود: در صورت سن کمتر از 40 سال، الیگودندروگلیومای درجه 2 و یا عدم وجود اختلالات نورولوژیک در بیمار، ادامه ی درمان بصورت انتظاری یا رادیوتراپی و کموتراپی با تموزولوماید انجام میشود. ولی در صورت سن بالای 40 سال، الیگودندروگلیومای درجه 3، وجود اختلالات نورولوژیک و یا وجود باقی مانده ی تومور در CNS، ادامه ی درمان رادیوتراپی و کموتراپی با تموزولوماید است.

الیگودندروگلیوما(Oligodendroglioma)

مقدمه:

 الیگودندروگلیوما، جزو تومورهای اولیه نورواپیتلیال سیستم عصبی مرکزی است. این تومور نادر بوده و حدوداً 5 درصد از تومور های اینتراکرانیال را در برمی گیرد. منشاء الیگودندروگلیوما، الیگودندروسیت ها، نوعی از سلول های گلیال مغز است. 90 درصد در ماده ی سفید سوپراتنتوریال معمولاً در لوب های فرونتال و تمپورال و 10 درصد در Posterior fossa و نخاع قرار دارند. همچنین رشد آهسته و ارتشاحی داشته و تمایل به درگیری لپتومننژ ها دارند. براساس کرایتریای WHO برای طبقه بندی تومورهای CNS، به 2 نوع، الیگودندروگلیومای درجه 2 و الیگودندروگلیومای درجه 3(اناپلاستیک) تقسیم میشوند.

 

اپیدمیولوژی:

 میزان بروز آن، 0.2 در هر 100000 نفر است و سومین تومور شایع اینتراکرانیال پس از گلیوبلاستوما و آستروسیتومای منتشر است. اغلب در مردان دیده میشود و نسبت بروز آن در مردان به زنان، از 1.1 تا 2 متغییر است. 2 پیک سنی برای بروز این تومور وجود دارد: 1) دهه ی 4 تا 5 ام در بزرگسالان(شایعتر)، 2)از سنین 12 تا 16 سالگی در کودکان(کمترشایع).

الیگودندروگلیومای درجه 3 اغلب 10 سال دیرتر از الیگودندروگلیومای نوع 2 بوجود می آید.

 

اتیولوژی:

به لحاظ ژنتیکی، موتاسیون IDH1 یا IDH2 همراه با حذف بازوهای کروموزومی 1p و 19q در آن وجود دارد و از ترانسفوماسیون نئوپلاستیک الیگودندروسیت ها، سلول های گلیال مغزی بوجود می آید.

 

هیستوپاتولوژی:

به لحاظ هیستوپاتولوژیک در الیگودندروگلیوما، صفحه هایی از هسته های گرد ایزومورفیک به همراه سیتوپلاسم شفاف دیده میشود که با نام کلاسیک"تخم مرغ سرخ شده(Fried egg) شناخته میشود. شبکه ای از عروق خونی نازک در اطراف تومور وجود دارد که به عنوان الگوی سیم مرغی(chicken-wire) شناخته میشود. اجسام پساوما و کلسیفیکاسیون های منتشر در تومور وجود دارند.در الیگودنروگلیومای درجه 3، آتیپی هسته ای و نکروز، پرولیفراسیون میکروواسکولار، دانسیته ی بالای سلولی، اشکالی ا میتوز سلولی نیز دیده میشود.

 

علائم بالینی:

علائم آن غیراختصاصی اند. شایع ترین علامت بالینی ان، تشنج است که بصورت پارشیال ساده یا کمپلکس یا جنرالیزه رخ میدهد. و علائم دیگر شامل سردرد، تغیییر وضعیت ذهنی، سرگیجه، تهوع، شکایت بینایی و ضعف نورولوژیک فوکال است. طول مدت علائم قبل از تسخیص بسیار متغییر است و گاهی ممکن است پس از یک تشنج جدید، سردرد یا خونریزی و یا حتی پس از گذشت یک دهه از صرع تشخیص داده شود. بطور کلی هر فرد با تشنج جدید یا نقص عصبی فوکال باید تحت تصویربرداری CNS قرار گیرد.

 

تصویربرداری:

سی تی اسکن بدون کنتراست(NECT) اولین ابزار تصویر برداری برای ارزیابی علائم غیر اختصاصی سیستم عصبی مرکزی است.

الیگودندروگلیوما در CT scan بصورت توده ی حاشیه ای هایپودنس یا ایزودنس در کورتکس و ماده ی سفید ساب کورتیکال دیده میشود. اغلب کلسیفیکاسیون نیز مشاهده میشود. تغییرات کیستیک، ادم اطراف تومور و خونریزی و Calvarial Remodelling نیز ممکن است مشاهده شود.

 

MRI بهتر می تواند وسعت تومور و ماهیت ارتشاحی آنرا نشان دهد. در توالی T2 ، بصورت Hypointense و در توالی T1 بصورت، Hyperintense  دیده می شود.

تقویت شدن تومور با کنتراست اغلب در MRI بصورت هموژن یا Patchy و Ring enhancement نشان دهنده ی تهاجمی بودن تومور و پروگنوز بد آن است.

 

 

تشخیص:

تشخیص براساس علائم بالینی، تصویربرداری، ارزیابی هیستوپاتولوژی و مارکر های ژنتیکی IDH1 و IDH2 است.

تشخیص های افتراقی الیگوندروگلیوما شامل آستروسیتومای منتشر(Diffuse Astrocytoma)، گلیوبلاستوما(Glioblastoma)،  تومور های نورواپیتلیال دیس امبریوپلاستیک، گانگلیوما و تومورهای مولتی ندولار و واکوئل کننده ی نورونی است.

 

مدیریت/درمان:

درمان الیگودندروگلیوما چندعاملی است و شامل روش های جراحی، شیمی درمانی و رادیوتراپی است.

برداشت کامل تومور اولین انتخاب برای درمان اولیه ی الیگودندروگلیوما است و برای اخذ بیوپسی، افزایش Survival و تائید تشخیص تومور و نوع آن بکار می رود. محل تومور، بیماری های زمینه ای و دیگر ریسک فاکتور های جراحی جهت تعیین نوع روش جراحی بکار می روند.

ادامه ی درمان بیمار براساس پروگنوز وی تعیین میشود: در صورت سن کمتر از 40 سال، الیگودندروگلیومای درجه 2 و یا عدم وجود اختلالات نورولوژیک در بیمار، ادامه ی درمان بصورت انتظاری یا رادیوتراپی و کموتراپی با تموزولوماید انجام میشود.

ولی در صورت سن بالای 40 سال، الیگودندروگلیومای درجه 3، وجود اختلالات نورولوژیک و یا وجود باقی مانده ی تومور در CNS، ادامه ی درمان رادیوتراپی و کموتراپی با تموزولوماید است.

 

منابع:

1)van den Bent, M. J., & Chang, S. M. (2018). Grade II and III Oligodendroglioma and Astrocytoma. Neurologic clinics, 36(3), 467–484. https://doi.org/10.1016/j.ncl.2018.04.005

2)Bou Zerdan, M., & Assi, H. I. (2021). Oligodendroglioma: A Review of Management and Pathways. Frontiers in molecular neuroscience, 14, 722396. https://doi.org/10.3389/fnmol.2021.722396

3)Weller, M., van den Bent, M., Preusser, M., Le Rhun, E., Tonn, J. C., Minniti, G., Bendszus, M., Balana, C., Chinot, O., Dirven, L., French, P., Hegi, M. E., Jakola, A. S., Platten, M., Roth, P., Rudà, R., Short, S., Smits, M., Taphoorn, M. J. B., von Deimling, A., … Wick, W. (2021). EANO guidelines on the diagnosis and treatment of diffuse gliomas of adulthood. Nature reviews. Clinical oncology, 18(3), 170–186. https://doi.org/10.1038/s41571-020-00447-z

4)Engelhard H. H. (2002). Current diagnosis and treatment of oligodendroglioma. Neurosurgical focus, 12(2), E2. https://doi.org/10.3171/foc.2002.12.2.3

5)Tork, C. A., & Atkinson, C. (2022). Oligodendroglioma. In StatPearls. StatPearls Publishing.

6)Wesseling, P., van den Bent, M., & Perry, A. (2015). Oligodendroglioma: pathology, molecular mechanisms and markers. Acta neuropathologica, 129(6), 809–827. https://doi.org/10.1007/s00401-015-1424-1

مقالات مرتبط

10 آبان 1402
2 دقیقه

سیستم های رباتیک جراحی های استریوتاکتیک پیچیده را تسهیل می کنند

سیستم های رباتیک جراحی های استریوتاکتیک پیچیده را تسهیل می کنند

06 تیر 1402
2 دقیقه

Primary Cnc Lymphoma

بیماری Primary central nervous system lymphoma (PCNSL) یک لنفوم غیر‌هوچکین خارج از گره‌های لنفاوی (extranodal) است. این بیماری بر مغز، ستون فقرات، مایع مغزی نخاعی (CSF) و فضای vitreoretinal تأثیر می‌گذارد. تظاهرات بالینی می‌تواند بسیار متفاوت باشد. تظاهرات بالینی اولیه آنها محدود به ناهنجاری‌های بینایی ظریف (subtle visual abnormalities) ، اغلب برای تشخیص نیاز به بررسی با slit lamp دارند. اکثر بیماران مبتلا به PCNSL با درگیری چشمی هیچ علامت بینایی ندارند. بیماران با تظاهرات بالینی باید بلافاصله تحت تصویربرداری مغزی MRI با و بدون کنتراست قرار گیرند. در بیمارانی که قادر به تحمل اسکن MRI نیستند، یک CT با و بدون ماده حاجب انجام شود. برای ایجاد تشخیص قطعی نیاز به بیوپسی از مغز دارد، اما معاینه CSF یا vitrectomy ممکن است تشخیصی باشد. در بیماران با درگیری leptomeningeal انجام staging کامل، lumbar puncture مورد نیاز است. CSF باید از نظر basic cell count with differential، سطح گلوکز، سطح پروتئین، سیتولوژی و فلوسیتومتری ارزیابی شود.  درمان PCNSL باید به محض تایید تشخیص شروع شود. درمان این بیماری معمولاً در 2 مرحله انجام می شود: القاء (induction) بصورت شیمی درمانی مبتنی بر MTX استاندارد و تثبیت (consolidation) بصورت شیمی درمانی myeloablative همراه با autologous stem cell transplant (ASCT)  تا شیمی درمانی nonmyeloablative با دوز بالا، پرتو درمانی، نگهداری پزشکی (medical maintenance) یا حتی observation را شامل می شوند.

0 لایک
0 نظر
دانلود

نویسندگان

خانه

دوره‌های آموزشی

مقالات

حساب کاربری